عباس عبدی و واکاوی دروغ
به گزارش وبلاگ فروشندگان، عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: دروغ کلمه مشترکی است که حالات یا سطوح گوناگونی دارد. دروغ، یعنی آگاهانه خلاف واقع گفتن است. دروغ با اشتباه فرق دارد. ما به خیلی از پرسش ها پاسخ غلط و اشتباه می دهیم و نه دروغ. دروغ هنگامی است که پاسخ صحیح را می دانیم و آگاهانه نادرست بگوییم. آنچه که برای جامعه خطرناک است، دروغگویی است. اشتباه را می توان و می باید تصحیح کرد ولی دروغ گو کوششی برای تصحیح ندارد، چون می داند دروغ است. با این مقدمه می خواهم چند سطح دروغ را از یکدیگر تفکیک کنم.

اولین و پایین ترین سطح دروغ هنگامی است که می دانیم مخاطب ما از حقیقت ماجرا مطلقا اطلاعی ندارد و هیچ راه متعارفی هم برای اطلاع از حقیقت برای دیگران وجود ندارد. برای مثال قصد مسافرت داریم ولی اگر کسی بپرسد که سفر می روی به دروغ بگوییم که خیر. او راهی به ذهن ما ندارد که بداند آیا دروغ می گوییم یا راست؟ سطح بالاتر دروغ هنگامی است که مخاطب به گزاره ما شک می نماید و احتمال دروغ می دهد. مثل دانش آموز تنبلی که علت انجام ندادن تکالیف خود را بیماری اعلام می نماید که به طور معمول فرض بر دروغ بودن ادعای او است، مگر آنکه خلافش ثابت گردد! در این موارد می توان با قدری پرسش و پاسخ واقعیت ماجرا را نیز دریافت.
سطح بالاتر، دروغی است که مخاطب مطلع به دروغ بودن آن است، ولی دروغگو گمان می نماید که او نمی داند. مثلا فردی مرتکب جرم شده و نزد پلیس و دادگاه انکار می نماید، و گمان می نماید که آنان از واقعیت امر خبر ندارند، در حالی که آنان به دلیلی، سند معتبر یا فیلمی از ارتکاب جرم او را دارند. دروغگو در این مرحله هنگامی که با سند روبرو می گردد، به یک باره فرو می ریزد و شرمسار دروغگویی خود می گردد.
سطح بعدی دروغی است که می دانیم مخاطب اطمینان عرفی دارد که ادعای ما دروغ است، ولی در هر حال جا برای انکار کماکان وجود دارد. اگر پرونده های قتل ها را پیگیری نموده باشید، از این نوع دروغ در دادگاه ها زیاد دیده می گردد. ولی با این حال همواره یک احتمال وجود دارد که ادعای طرف دروغ نباشد، حتی اگر این احتمال ضعیف باشد.
سطح بعدی دروغ چنین است که مخاطب ما یقین دارد که آنچه می گوییم دروغ است، و ما هم می دانیم که او مطلع از ماجرا است و جالب است که دیگران هم می دانند واقعیت چیست و هیچ چیز غیر آشکاری وجود ندارد و حقیقت بر همه آشکار است، با این حال دروغگو به چشم دیگران زل می زند و با اعتماد به نفس کامل، دروغ می گوید و حتی تعجب می نماید که چرا حقیقتی به این آشکاری نادیده گرفته می گردد. در واقع به این ها نمی توان دروغگو گفت.
البته این افراد مراحل قبلی دروغ را نیز به راحتی طی می نمایند و بیان دروغ برای آنان حتی ساده تر از بیان راست برای مردم عادی است. ولی این سطح از دروغ را باید به گونه دیگری توصیف کرد. شخصا در جریان آخرین پرونده ام، موجودی را که چنین دروغ هایی می گفت بار ها تجربه کردم. این نوع رفتار را باید در قالب مشهور چشم دریده و گستاخ و بی شرم توصیف کرد.
فقط کسانی مرتکب این رفتار می شوند که هیچ خط قرمز اخلاقی آنان را محدود نمی نماید. هیچ حس اخلاقی ندارند و فاقد وجدان هستند. مشکل فقط آنان نیستند. در جامعه ای که چنین افرادی با طرد کامل اجتماعی روبرو نشوند، آن جامعه حتما ایرادات اساسی دارد. این موجودات را بیشتر باید در میان قدرتمندان یا سیاستمداران پیدا کرد. مردم عادی آنقدر بی شرم و بی وجدان و قدرتمند نیستند که چنین نوع گفتاری را پیشه نمایند. شکل گیری این رفتار و گفتار در جامعه به منزله سقوط اخلاقی آن جامعه است. به ویژه هنگامی که به صورت آشکار در فضای عمومی رخ دهد.
جامعه ای که دروغگویی جرم محسوب نگردد، سهل است که دروغگو جایزه بگیرد، آخر و عاقبت خوبی در انتظارش نیست. آن هم دروغ در این حد که جز با بی شرمی قابل توصیف نیست. در کشور های توسعه یافته دستگاه های دروغ سنج هست که با اتصال آن به نقاطی از بدن، اگر فرد دروغ بگوید، به وسیله تغییرات ضربان قلب یا علایم دیگر، دستگاه اعلام دروغگویی می نماید. ولی کسانی که به این حد از چشم دریدگی و بی شرمی برسند، به طور قطع دستگاه دروغ سنج را نیز به زانو در می آورند زیرا مرز میان راست و دروغ برای آنان برچیده شده است. جامعه ای که فاقد چنین مرزی باشد، روی آرامش را نخواهد دید، زیرا دروغگویی مقرون به صرفه ترین رفتاری می گردد که باید انجام داد.
منبع: فرارو