جنگ مالی و استعمار نوین نفتی، راه حل خنثی سازی حملات مالی آمریکا چیست؟
به گزارش وبلاگ فروشندگان، آمریکا با تحریم و نا امنی از شکل گیری اقتصاد های قوی در منطقه جلوگیری میکند تا رشد مصرف منابع انرژی کنترل گردد و امنیت انرژی کشور های پیشرفته به خطر نیفتد.
گروه اقتصادی وبلاگ فروشندگان، همه می دانیم جهان غرب با هدف عقب نگه داشتن ما از اهداف پیشرو، جنگ اقتصادی را علیه ما، با ابزارها و امکاناتی که در احتیار داشته و دارد، از سالهای دور آغاز نموده و تا به امروز هم ادامه داده است. به طوری که این کشورها از یک سو از ارائه بعضی کالا و تجهیزات که مزیت فراوری درآن یافته اند، به ما خودداری نموده و از سوی دیگر با ابزارهای کنترلی اقتصادی و پولی، سایر کشورها را نیز از تجارت با ایران منع می نمایند.
بنابراین در جنگ اقتصادی اسلحه و مهمات نظامی زیاد کاربرد ندارد، بلکه اسلحه و مهمات اقتصادی خیلی مهم است. هر چند طرف مقابل دوست دارد، ما از مهمات نظامی استفاده کنیم و بهانه ای به دستش بدهیم و او بتواند از این اقدام ما علیه ما سوء استفاده بکند.
چرا جنگ اقتصادی؟
می توان گفت، سنتی ترین علت آغاز جنگ ها ، استثمار و غارت کشورها بوده است. در جنگ اقتصادی هم مانند جنگ های نظامی هدف اصلی آغازگر جنگ، غارت و استثمار است. به عبارت دیگر در جنگ اقتصادی هم مانند جنگ های نظامی منابع انسانی و مادی کارآمد، که می تواند در خدمت پیشرفت یک کشور باشد، از دست خواهد رفت. پس می توان گفت، هدف جنگ اقتصادی دستیابی به منابع مقرون به صرفه و حتی مجانی است. حال باید به این سوال پاسخ داد، کدام منابع باعث وارد شدن دشمن به عرصه جنگ اقتصادی می گردد. پاسخ را باید در کالایی جستجو کرد، رتبه اول تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است. با نگاه کلی به آمار جهانی صادرات تعیین خواهد شد که منابع نفت و گاز همچنان در صدر اقلام صادراتی مهم جهان قراردارد. همان منابعی که در صدر منابع ارزشمند ایران و کشورهای همسایه ما نیز قراردارد.
چرا نفت؟
بدون اینکه در آمار و ارقام زیاد هم دقیق شویم، می دانیم سهم عمده ای از ذخایر و فراوری منابع نفت و گاز جهان مربوط به منطقه خاور میانه و خلیج فارس است. به طوری که سهم کشورهای حاشیه خلیج فارس از فراوری روزانه نفت خام جهانی حدود یک سوم است. بعلاوه از دیدگاه ذخایر اثبات شده نیز حدود 50 درصد از ذخایر اثبات شده جهان در این منطقه است. اهمیت این میزان از ذخایر اثبات شده نفت خام زمانی تعیین می گردد که بدانیم سهم ایالات متحده از ذحایر اثبات شده نفت خام جهان تنها 2 درصد است.
از سوی دیگر اگر به آمار فراوری نفت خام و میزان ذخایر اثبات شده کشورها هم زمان نگاه گردد، تعیین خواهد شد که کشورهای حوزه خلیج فارس تا بیش از صد سال دیگر نفت خواهند داشت، در حالی که ذخایر ایالات متحده کمتر از 7 سال دیگر به انتها خواهد رسید.
نکته با اهمیت اینکه هرچند ایالات متحده در ردیف اول فراوری نمایندگان نفت خام واقع شده است، ولی با توجه میزان مصرف بالای نفت خام در این کشور تعیین خواهد شد، این کشور نیز همچون چین، هند، ژاپن و کره جنوبی در ردیف اول تا پنجم وابسته ترین کشورها به واردات نفت خام واقع شده است.
بعلاوه کشور های اروپایی هلند، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه نیز در مقام بعدی وابستگی به واردات نفت قراردارند.
نقش و اهمیت اقتصادی و سیاسی این منبع انرژی زمانی برای ما ملموس تر خواهد بود که کشوری مانند عربستان بدون اینکه وابستگی به این میزان از عایدی های نفتی اش داشته باشد، همواره دارد به نفع تقاضا (آمریکا و غرب) حرکت می نماید و جرات نمی نماید از لحاظ قیمتی و میزانی به نفع عرضه اقدامی بکند، این یعنی هنوز هم نفت تنها کالای اقتصادی مهم بلکه کالای سیاسی مهم نیز به شمار می رود.
بنابراین در ادامه مواردی که قبلا مطرح شده می توان گفت که اولاً نفت خام کالای مهمی است، ثانیاً جهان غرب به آن وابستگی دارد و ثالثاً بخش عمده ای از فراوری و ذخایر نفت خام متعارف جهان در اختیار منطقه خلیج فارس است. حال ممکن است سوالاتی مطرح گردد که نفت خام تا چه زمان کالای مهمی خواهد بود؟ سهم نفت خام متعارف و نا متعارف از آینده چه خواهد بود؟ سازو کاری که به جهان غرب امنیت انرژی را (از لحاظ قیمتی و میزانی) اطمینان میدهد چه خواهد بود؟
نفت خام تا چه زمان کالای مهمی خواهد بود؟
براساس گزارش و نمودار ارائه شده به وسیله اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده(eia)، مصرف انرژی اولیه در جهان- برای بخش های صنعتی، حمل و نقل، تجاری و خانگی - طی سی دهه آینده حدود 50 درصد رشد خواهد داشت. این نمودار که براساس واحد گرمایی بی تی یو (BTU) ارائه شده است، سهم و میزان هر یک از منابع تامین انرژی جهان را طی سه دهه آینده به خوبی نشان می دهد.
همان طور که تعیین است در سال 2018به ترتیب نفت(32%)، زغال سنگ(26%)، گازطبیعی(22%)، انرژی های تجدید شونده(15%) و انرژی هسته ای(5%) منابع تامین نماینده انرژی جهان بوده اند.
بعلاوه این نمودار نشان می دهد در طی سه دهه آینده انقلابی در مصرف انرژی های نو ویا تجدید شونده وجود خواهد داشت و حجم مصرف این نوع از انرژی بیش از دو و نیم برابرافزایش خواهد داشت، به طوری که در سال 2050سهم آن از کل مصرف انرژی 28 درصد خواهد شد.
بنابراین می توان گفت، نیمی از رشد مصرف انرژی سه دهه آینده را انرژی های تجدید شوند، تامین خواهد کرد. بعلاوه از این گزارش میتوان دریافت که نیمی دیگر از رشد مصرف آینده انرژی جهان هنوز بایستی به وسیله نفت و گاز طبیعی تامین گردد و این همان به مفهوم اهمیت جایگاه منابع هیدرو کربنی در آینده انرژی جهان است.
بنابراین، همانطور که این نمودار نشان میدهد، انقلاب در فراوری انرژی های تجدید شونده به سختی میتواند مصرف زغال سنگ را (به عنوان یک منبع انرژی با آلودگی بالا) کنترل کند چه برسد که بخواهد جایگزینی برای نفت خام هم باشد.
نمودار ارائه شده فوق مربوط به سبد انرژی مصرفی جهان در سه دهه آینده بوده است، حال اگر بخواهیم فقط به آمار یک کشور خاص مثلا ایالات متحده هم نگاه کنیم وضع تفریبا به همین صورت خواهد بود.
براساس گزارش و نمودار ارائه شده به وسیله اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده (eia) سهم نفت خام از سبد مصرفی انرژی در ایالات متحده آمریکا 36 درصد است.
بعلاوه در این کشور سهم گاز طبیعی 31 درصد، زغال سنگ 13 درصد، انرژی تجدید شونده 11 درصد و انرژی هسته ای 8 درصد است.
بعلاوه بر اساس نموار سری زمانی مصرف انرژی در ایالات متحده (نمودار زیر) تعیین خواهد شد از یک سو سهم میزانی سوخت های مبتنی بر نفتخام در سبد مصرفی انرژی در سه دهه آینده تقریبا مانند شرایط کنونی خواهد بود. و از سوی دیگر گاز طبیعی و نیز انرژی های تجدید شونده قادر خواهند بود رشد سالانه مصرف انرژی را جوابگو باشند و نیز بتوانند مصرف زغال سنگ را در این کشور کاهش دهند.
بنابراین تا اینجای کار تعیین شد که حداقل در طی سه دهه آینده انرژی های نو نمی تواند رقیب جدی برای نفتخام محسوب گردد.
سهم نفت خام متعارف و نفتخام نا متعارف از آینده چه خواهد بود؟
براساس گزارش و نمودار ارائه شده به وسیله اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده(eia)، درخصوص سهم فراوری نفتخام متعارف و غیر متعارف در ایالات متحده تعیین میگردد که در شرایط کنونی کمتر از دو سوم از کل فراوری نفتخام از منابع نفتی شل(tight oil) و بیش از یک سوم از منابع نفتی غیر شیل (tight oil not) یا متعارف فراوری میگردد. نکته جالب اینکه هرچند فرایند فراوری نفت شیل در طی یک دهه گذشته جهش چند برابری داشته است، اما به لحاظ محدودیت تکنولوژیکی و نیز هزینه استخراج بالا (یعنی حدود40 تا 90دلار) فرایند فراوری نفت شل در طی سه دهه آینده ثابت و حتی رو به نزول خواهد بود.
نمودار فوق فرایند فراوری نفت شل طی سه دهه آینده را در سه سناریو نشان میدهد، همانطور که تعیین است، حتی در قیمت های بالای نفتخام، که برترین شرایط برای استخراج نفت شل محسوب میگردد، فرایند فراوری نفت شل درنهایت نزولی خواهد بود.
بنابراین فراوری نفت شیل درجهان، که عمدتا درایالات متحده انجام میگردد، نیز نمی تواند رقیب جدی برای نفت متعارف محسوب گردد.
سازوکاری که به آمریکا و جهان غرب امنیت انرژی (از لحاظقیمتی و میزانی) را اطمینان میدهد چه خواهد بود؟
غرب و آمریکا از یک سو با تحریم و نا امنی از شکل گیری اقتصاد های قوی در منطقه جلوگیری میکند تا رشد مصرف منابع انرژی در این کشور ها کنترل گردد و امنیت انرژی کشور های پیشرفته به خطر نیافتد و مهمتر از آن از سوی دیگر غرب برای جلوگیری از شکلی گیری کارتل های نفتی و یا به عبارتی جلوگیری از تبانی نفتی عرضه نمایندگان، و دستیابی به منابع مقرون به صرفه انرژی و مصون ماندن از شوک عرضه، اقدام به ایجاد فاصله سیاسی بین کشورهای نفتی منطقه نموده است. ایجاد فاصله سیاسی که فاصله اقتصادی را در پی دارد هدف اصلی غرب و آمریکاست تا امنیت عرضه انرژی درجهان برای مصرف نمایندگان و واردنمایندگان عمده به خطر نیفتد. یکی از نقاط مهم مورد هدف غرب ایجاد فاصله سیاسی بین دو کشور ایران و عربستان است که یکی به عنوان برزگترین قدرت غرب ستیز و استکبار ستیز و دیگری بعنوان بزرگترین صادر نماینده نفتخام در جهان شناخته می شوند.
نتیجه گیری:
کشورهای خاورمیانه - صرف نظر از اینکه متوجه باشند یا نباشند- به علت دارا بودن منابع ارزشمند هیدروکربوری، تحت یک استعمار نوین نفتی قرار گرفته اند که با همکاری آمریکا و سایر قدرت های اقتصادی غربی و شرقی شکل گرفته است. بنابرین اقتراب نفتی کشورهای خاورمیانه علی الخصوص کشور های ایران و عربستان اصلی ترین راه حل برای خنثی سازی این جنگ اقتصادی آمریکاست که با همکاری سایر کشور های غربی عملی شده است. در عملی کردن این اقتراب نفتی با کشور عربستان، باید مسئولین نفتی و اقتصادی کشور بجای نقش منفعل باید نقش فعال داشته باشند و الزاماً منتظر نمانند که مسئولین سیاسی راه را برای آنها هموار نمایند چه بسا آنها خود ضمن دستیابی به اقتراب نفتی و اقتصادی فضای بهتری رابرای اقتراب سیاسی هم فراهم نمایند.
محسن ابوالحسنی؛ کارشناس مسائل اقتصادی
منبع: خبرگزاری دانشجو