کارگر زیاده خواه نیست

به گزارش وبلاگ فروشندگان، هفته کار و کارگر است. مهم ترین و در عین حال مظلوم ترین قشر اجتماع.کارگر اگر نباشد، کارها پیش نمی رود، هیچ کاری.

کارگر زیاده خواه نیست

نه ساخت و سازی می گردد و نه چرخ کارخانه ها می چرخد و نه حتی ساختمان ها و کوچه ها و خیابان ها تمیز می گردد و نه فضای سبزی خواهد بود و... کارگر است که چرخ مملکت را می چرخاند و جالب اینجاست که معمولا کارگران هستند که مظلومند و حق و حقوقشان بنا به زحمتی که می کشند، پرداخت نمی گردد.

بیکاری های فصلی یا در شرایطی مثل شرایط کرونا کارگران هستند که بیشترین آسیب را می بینند. این آسیب پذیری کارگران از سال ها قبل آنقدر همه گیر و جهانی است که روز 11 اردیبهشت ( اول مه) را به نام روز جهانی کارگر نامگذاری نموده اند تا حق و حقوق کارگران یادآوری گردد و دولتمردان و کارفرمایان یادشان بماند اگر قرار است کشور پیشرفت کند باید به حقوق کارگری احترام گذاشته گردد تا آنها در سایه امنیت شغلی که احساس می نمایند، در کار از خلاقیت و توان جسمی خود مایه بگذارند.

در روزهایی به سر می بریم که کرونا باعث تعطیلی بسیاری از کارگاه ها و کارخانه های کوچک شده، ساختمان سازی و جاده سازی و... حال و روز خوبی ندار د و روز به روز به تعداد کارگران بیکار افزوده می گردد.

قشری که از جسم خود مایه می گذارند و سختی کار را تاب می آورند تا شرافتمندانه زندگی نمایند و به اصطلاح لقمه حلال سرسفره خانواده خود ببرند.

در چنین اوضاعی با محمدعلی گودینی، کارگری که نویسنده شد و در رمان هایش به زندگی کارگری پرداخت هم صحبت شدم تا از تجربیاتش برایمان بگوید. رمان تالار پذیرایی او برنده جایزه جلال شده است.

تفاوت کودکی که کار می نماید با کودک کار

گودینی درباره خودش می گوید: بچه بودم که از شهرستان کنگاور همراه خانواده ام به تهران آمدیم. من مجبور بودم برای یاری به پدرم و معیشت خانواده روزها کار کنم و شب ها درس بخوانم. همه کاری نموده ام، از دستفروشی بگیر تا شاگردی در مغازه ها و کارگاه ها. بعضی از سرکارگرها یا صاحبان مغازه ها مثلا مکانیکی، آدم های خوبی بودند و کار یادم می دادند و بعضی هم یاد نمی دادند و فقط کارهای جزء را به من می سپردند. اما مهم این بود پولی دربیاورم و بتوانم به پدرم در تامین مخارج زندگی یاری کنم. عظیم تر که شدم به کارخانه باتری سازی رفتم و سال ها آنجا کار کردم. این که الان سرفه می کنم، کرونا نگرفته ام. آسم دارم. این بیماری، یادگار کار کردن در همان کارخانه است. بیماری ام که شدت یافت بازنشسته (از کار افتاده) شدم. برای همین حقوق چندانی نمی گیرم.

نویسنده کتاب زنی با کفش های مردانه می گوید: من از بچگی کار کردم و مثل من زیاد بوده و هستند. تفاوت ما با بچه هایی که امروزه به نام کودک کار معروف شده اند این بود و هست که ما در محله خودمان و نزد دوست و آشنا و فامیل کار می کردیم و کار یاد می گرفتیم و کارمان آبرومندانه بود. اما بچه ها کاری که سرچهارراه ها و در کوچه و خیابان ها مشغول فال فروشی و گلفروشی و بقیه کارها هستند، بیشترشان ایرانی نیستند و سازمان یافته به این کارها مشغولند.گروه هایی هستند که از این بچه ها سوءاستفاده می نمایند و آنها را به کار وادار می نمایند. این بچه ها را نباید با گروهی از بچه هایی که برای یاری به والدین شان کار می نمایند، قاطی کرد.

خصوصی سازی، بلای جان کارگران

گودینی بر این باور است که خصوصی سازی به جای این که شرایط کارگران را بهتر کند، بدتر نموده است. نویسنده کتاب آتش سرد می گوید: حقوق کارگران را نادیده می گیرند برای این که بیشترین سود را به جیب بزنند. می دانم که قرارداد کارگران را سفید امضا از آنها می گیرند. همه شروط را خودشان می نویسند تا هر زمان که دلشان خواست عذر کارگر را بخواهند.کارگران هم این قراردادها را امضا می نمایند چون مجبورند. مدیران سوءاستفاده چی برای ریاست کارخانه های دولتی انتخاب می شوند و بعد آنقدر کاهلی می نمایند که کارخانه به فلاکت می افتد و سپس پیشنهاد می دهند کارخانه به بخش خصوصی واگذار گردد. این فرایند طی می گردد،کارخانه نجات پیدا نمی نماید اما جیب آنها پر از پول می گردد و سود مستقیم به جیب شان سرازیر می گردد.کارگر آنقدر دستمزد نمی گیرد که امورات زندگی اش بچرخد اما فرزند مدیران همه در خارج از کشور زندگی می نمایند. اگر کارخانه سود ندارد پس چطور شما این همه ثروتمند هستید؟ مدیر کارخانه های جنوب کشور که شرایط آب و هوایی سختی دارند، خانواده خود را در این مناطق اسکان نمی دهند. آنها مدیر پروازی هستند. خانواده هایشان در بهترین مناطق تهران زندگی می نمایند و خودشان هفته ای یکی دو روز به کارخانه سر می زنند. این چه مدیریتی است؟ مدیر و خانواده او باید در کنار محل جغرافیایی کارخانه زندگی نمایند تا شرایط کارگران را درک نمایند. همه اینها باعث شده که شرایط کارگران روز به روز بدتر گردد و حرف شان هم به هیچ جا نمی رسد.

کارگر مظلوم است

نویسنده کتاب کوچه های خلیج فارس می گوید: کشور ما تحصیلنموده جوان کم ندارد؛ جوانانی که به باندهای قدرت و ثروت وصل نیستند و می توانند مدیران خوبی برای کارخانه ها و کارگاه های تولیدی باشند اما قدرتمندان اجازه نمی دهند این جوانان مدیریت را به عهده بگیرند. هیچ کس جای خودش نیست. از زمانی که یادم می آید، می گویند کارگر مظلوم است و شریف و باید حقش داده گردد اما فقط در حد حرف است.کارگران زیاده خواه نیستند و اتفاقا حق و حقوق و مرز خود را می دانند. آنها همه قوه جسمانی و جوانی خود را به کار می گیرند، به تمام معنا کار می نمایند و در برابرش حقوق کافی و مزایایی که حق شان است را می خواهند اما همان را هم نمی دهند. این همه در دین اسلام به کارگر اهمیت داده شده، تاکید شده حقوقش به موقع داده گردد اما به نظر می رسد صاحبان قدرت و مدیران فاسد اجازه چنین کاری را نمی دهند.

حال کارگران خوب نیست

در جوانی کتاب زیاد می خواندم؛ کتاب هایی که زندگی کارگری را روایت می کردند مثل رمان مادر ماکسیم گورکی اما متوجه می شدم که دنیای آنها با دنیای کارگری ایران کاملا متفاوت است. از همان زمان تصمیم گرفتم خودم دست به قلم شوم و بنویسم. بعد از پیروزی انقلاب که حوزه هنری راه اندازی شد به حوزه رفتم و نوشتن را از همان زمان آغاز کردم. تا الان بیشتر از 30 جلد کتاب نوشته ام. کتاب های جمالزاده، جلال آل احمد، احمد محمود و علی اشرف درویشیان را خوانده ام؛ همه شان را. عاشق ادبیات جلال هستم با آن قلم زیبا و تاثیرگذارش. احمد محمود را هم بسیار دوست دارم چون در رمان هایش تا حدودی فضای کارگری را روایت می نماید. تالار پذیرایی پایتخت که داستان کارگری دارد به چاپ پنجم رسید چون فضایش برای مردم ایران قابل درک است. کتاب زنی با کفش های مردانه هم همین طور. در داستان هایم زندگی جوانانی را بازگو می کنم که بنا به شرایط بد روستاها، کشاورزی را رها نموده و برای کار به شهرها می فرایند اما در شهر هم با مصائب زیادی دست به گریبان می شوند. آنها باید کارگری نمایند و حال کارگران اصلا خوب نیست. اینها را من به خوبی درک می کنم چون خودم این شرایط را تجربه نموده ام. چند کتاب آماده چاپ دارم و در دست نوشتن اما با این شرایط کرونا چاپ کتاب هم با مشکل روبه رو شده. نمایشگاه کتاب برگزار نمی گردد و ناشران را سخت می گردد پیدا کرد. کرونا آمده هم شرایط کارگران را سخت تر نموده و هم ادبیات کارگری را که سعی دارد زبان آنها باشد و دردشان را بازگو کند.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه وبلاگ فروشندگان

منبع: جام جم آنلاین

به "کارگر زیاده خواه نیست" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "کارگر زیاده خواه نیست"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید